چگونه میتوان انسانهای نا امید را از خودکشی بازداشت؟!
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۸۵۱۸۱
آفتابنیوز :
درماندگی آموخته زمانی رخ میدهد که تلاشهای مختلف فرد برای تغییر زندگی، موفقیت در آزمونها، رقابتها و چالشهای مختلف به ثمر نمیرسد، هر راه و روشی که مورد استفاده قرار میگیرد با شکست روبرو میشود و انسان را به این نتیجه میرساند که نمیتواند کاری برای تغییر شرایط خود و رسیدن به خواسته و انتظاراتش انجام دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه افسردگی و ارتباط آن با خودکشی با یک روانشناس علوم اعصاب شناختی به گفت و گو پرداختیم.
آرش فکری عنوان کرد: در این شرایط واکنشها متفاوت است. افرادی در افسردگی فرو میروند، گروهی تسلیم میشوند و سعی میکنند به صورت قربانی و سلطه پذیر جایگاه پایین خود را بپذیرند، گروهی نیز دست به اعمال تهاجمی میزنند و پرخاشگری میکنند و در اصطلاح دچار اختلال ضد اجتماعی میشوند.
وی افزود: در تمام این موارد در عمق وجود فرد هنوز امید وجود دارد؛ امید به تغییر معجزه وار شرایط، امید به آمدن ناجی و غیره، در صورتی که امید به طور کامل از میان برود، ترس عمیق وجود انسان را فرا میگیرد که موجب بروز رفتار خودکشی میشود.
توضیح داد: با از میان رفتن کامل امید، احساس عدم امنیت زیادی در فرد شکل میگیرد گویا هیچ کس و هیچ چیزی را نمیتواند به عنوان دوست، چه بالقوه و چه بالفعل در نظر بگیرد و زندگی در این شرایط با وجود یأس کامل، ترس و عدم امنیت بسیار سخت و جانکاه به نظر فرد میآید؛ به همین دلیل تصمیم به انجام چنین عملی میگیرد تا به نوعی از این درد و رنج حل نشدنی خلاص شود.
وی ادامه داد: ضربههای ایجاد کننده این حالت میتواند متفاوت باشد، گاهی همانطور که گفته شد، ضربههای خفیف ولی همیشگی در اثر شکستهای متوالی در یک حوزه یا حوزههای متفاوت مانند اقتصادی، اجتماعی، عاطفی و غیره میتواند به این شرایط سخت ختم شود، ضربههای سخت و سنگین که به دور از انتظار بوده است و سبب فقدان و شکست شدیدی شده است، میتواند آسیبهای شدیدی را ایجاد کند که منجر به درد و رنج شدیدی شود که گاهی بیش از حد تحمل و سرسختی روانی یک فرد باشد و در نتیجه این اتفاق را منجر شود البته فعال و عملگرا بودن و تفاوتهای شخصیتی نیز میتواند دخیل باشد که فرد به آسیب ایجاد شده، چه واکنشی نشان دهد.
فکری ضمن بیان اینکه تفاوتهای فردی و شخصیتی میتواند مؤثر باشد، تصریح کرد: در واقع اینکه فرد به صورت عملگرایانه در برخورد با شرایط سخت عمل کند و چه نقشهای را برای برخورد با شرایط اتخاذ کند، به مدل شخصیتی او باز میگردد؛ اما اینکه با چه شیوه عملگرایانهای برخورد نماید به هویت و میزان بلوغ روانی فرد مربوط میشود. در واقع هر اندازه فرد دارای توسعه شناختی بیشتر، مهارتهای ذهنی و رفتاری قدرتمندتر باشد، بهتر میتواند شرایط را مدیریت کند.
وی افزود: اینکه آیا فرد انتظاراتش از زندگی، پیروزی، چگونگی رشد و پیشرفت و همینطور از دست دادن، شکست و آسیب تا چه میزان آگاهانه، منطقی و درست باشد، به بلوغ روانی ارتباط پیدا میکند.
روانشناس اظهار کرد: بلوغ روانی به آموزش باز میگردد و هر اندازه فرد در مواجه با شرایط، ساماندهی انتظارات، رویدادهای احتمالی در زندگی، نوع مدیریت درونی و بیرونی، خودنظم دهی و سازمان دهی عواطف و هر آنچه به گستره زندگی و رویارویی با آن مربوط است، آموزشهای بهتر و کارآمدتری دیده باشد، دارای بلوغ فکری، عاطفی و رفتاری بیشتری خواهد بود و بهتر می تواند خود را کنترل کند.
وی ادامه داد: یکی از بازدارندههای مهم در این شرایط اعتقادات دینی و مذهبی است؛ چه از نظر حکم منع این رفتار و چه به لحاظ توکل و ایمانی که میتواند امید را همچنان در سختترین شرایط زنده نگه دارد، میتواند در کاهش احتمال این رفتار مخرب بسیار مفید باشد. بنابراین نبود اعتقادات مذهبی میتواند انجام این عمل را تسهیل نماید.
فکری در پاسخ به میزان خودکشی در بین افراد مشهور اینگونه عنوان کرد: در واقع تفاوتی در نرخ اقدام به خودکشی افراد مشهور و غیر مشهور وجود ندارد و تنها چیزی که وجود دارد این است که این اقدام توسط افراد مشهور بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و به صورت خبری در رسانهها به آن پرداخته میشود.
اوی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه فردی که توانسته به شهرت برسد و برخوردار به حساب میآید، چرا باید چنین رفتاری را مرتکب شود، گفت: تحلیل این امر میتواند به بحث انتظارات و پیامدهای پیروزی باز گردد، در واقع اگر میان آنچه فرد در ذهن خود از پیروزی و کسب موفقیت و دستیابی به یک جایگاه ویژه ساخته و پرداخته کرده و انتظارش را میکشد با آنچه واقعا رخ میدهد تفاوت و تعارض وجود داشته باشد و نتواند انتظارات فرد را برآورده سازد، باز هم ضربهای ایجاد
میشود که به آسیب و احساس عمیق شکست و درماندگی منتهی میگردد. بنابراین یکی از مهمترین آموزه های بلوغ روانی، مدیریت انتظارات و خواستههای پس از پیروزی و زدودن انتظارات کاذب و اغراق شده است تا از یأس پس از پیروزی و موفقیت جلوگیری کند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: امید است که با آموزش بلوغ روانی و بالا بردن مهارت زندگی در افراد جامعه و به خصوص کودکان و نوجوانان، بتوانیم جامعهای پویا، همواره در تلاش برای رشد و توسعه همه جانبه و پایدار داشته باشیم و از این رهگذر امید و انگیزه را در تک تک افراد جامعه بالا ببریم تا دیگر شاهد این اقدام دردناک توسط هیچ انسانی نباشیم.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: خودکشی بلوغ روانی روانشناسی بلوغ روانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۸۵۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
روزنامه اعتماد- بهاره شبانکارئیان- طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
«ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است...؛ و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است.
پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
پدرم میدانست
چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
او در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده، نیز میگوید: «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...